دوستی با دوستان همراه با خط های منحنی لبخند
گویند
روزی شخصی، نابینایی را در راهی دید که در یک دست سبو و در دست دیگر فانوس
داشت به او گفت تو که نمی بینی فانوس به چه کارت آید گفت این فانوس از بهر
کوردلان تاریک اندش است که به من نخورند و سبوی من را نشکنند.
شخصی
می گفت من شانزده سال دارم بزرگی به او خرده گرفت که نباید بگویی شانزده
سال دارم باید بگویی شانزده سال را دیگر ندارم راستی شما به جای سالهایی
که دیگه ندارین چی دارینمهربانی را از پسر بچه ای یاد بگیر که به امید شیرین شدن دریا آبنبتش را تو ی اون می ندازه
نوشته شده در پنج شنبه 88/2/31ساعت
12:54 صبح توسط شیداگر جوان تاریکی نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |